تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
**********************
شیخ بهائی
فــــرا رسیـــــدن مـــاه پــر خـیـــر وبــرکت مــــاه ولایت ماه مــولای درویشـــان علی(ع) را به
محضر امام عصر( عج) و به همه سالکان راه حضـــرت دوست تبــریک عــرض مینمــایم
سرخوش و مستم ز ولای علی
جان دو عالم به فدای علی
چنگ زن و دف کش و تنبوری ام
عاشق و دیوانه برای علی
ما همه مستان در حیدریم
کس نگزینیم به جای علی
ای همه ارواح جهان در جسد
شیر خدا حضرت جبل الاسد
غوث به قربان صدای توام
نفس محمد به فدای توام
به به از این صبح سعادت _اثر
گردش پیمانه شمس و قمر
ای رمه عشق چه هی هی شده ست
ناله تنبور و دف و نی شده ست
صف بزن ای عشق که یار آمده ست
دف بزن ای دل که نگار آمده ست
بلبله افتاده به بابل مگر
ولوله انداخته در دل مگر
راست نگه کن به بت برهمن
هلهله افتاده ز چین تا شکن
گل به لب بادیه باز آمده ست
شور به صحرای حجاز آمده ست
ای همه بحر تتنا کف بزن
زلف پریشان کن و بر دف بزن
بین چه بتی آمده الیاس_خم
در قدمش خضر مبارک قدم
بین چه شهی بر خی تمثال او
یونس و ادریس به دنبال او
شیرم و بر هر دو جهان قالبم
عبد علی بن ابی طالبم
ای به ولای تو تولای من
ای علی عالی اعلای من
یا علی آن کس که تو را بنده نیست
در حق الله شناسنده نیست
ای ز گل عشق تو دیر و کنشت
دست تو پروانه باغ بهشت
یا علی این سر به فدای شماست
بنده ز جمع فقرای شماست
|